- بسر باری
- حمل شده روی سر و روی بار
معنی بسر باری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آبستنی حاملگی حمل
زرشک از گیاهان
سبک بار بودن، کنایه از آسودگی، کنایه از آزادگی، برای مثال چون گران باران به سختی می روند / هم سبک باری و چستی خوش تر است (سعدی۲ - ۳۴۳)
نثار کردن گوهر، گوهر بخشی، جوانمردی سخاوت، ریختن قطرات (ابر)، اشک ریزی، وعظ نصیحت
صبر، تحمل
بارکشی، تحمل تاب و طاقت، صبر شکیبایی
صبر، تحمل، تاب وطاقت، شکیبایی
بارکشی، صبر، شکیبایی
Forbearance
терпимость
Geduld
терпіння
cierpliwość
paciência
pazienza
tolerancia
patience
geduld
ความอดทน
kesabaran
सहनशीलता
סבלנות
tahammül
uvumilivu
সহিষ্ণুতা
بردباری
بسته یا عدلی کوچک که بر فراز بار چارپای بار کش نهند، باری که بر شتر حمل کنند، کسی که مخارج خود را به گردن دیگران اندازند طفیلی، مزاحم